بستهی سفید را بغل کردهام،
الآن دقیقاً سه ساعت و بیست دقیقه است که این جملهی بالا را نوشتهام،با ویرگولش. نمیتوانم بقیهاش را بنویسم. میخواستم از همان بعد از ظهری بگویم که بسته را چسبانده بودم به خودم و گیج میزدم از نگاهت،مدل ایستادنت،ایمیل دو روز قبلت...ولی جدی نوشتن ندارد،مهمش همین بود که من بسته را بغل کرده بودم و میرفتم.