۲۸ مرداد ۱۳۹۲

مامان‌جونم همیشه می‌گه تو قبرستون عاشق‌ها رو به من نشون بده

ساعت نزدیک سه صبح، شب سخت و طولانی. داریم تند و تند در مورد مشکلی با هم حرف می‌زنیم. از دهنم در می‌آد که "هیچ کس از دوری کس دیگه‌ای نمرده".
لب‌هام رو فشار دادم به هم، زل زده به‌م.